نویسنده: پرستو امیری
شکل گیری اعتمادبهنفس بهتدریج از دوران کودکی در حدود ۳ تا ۵ سالگی شروع می شود (به عقیده برخی حتی در سنین پایینتر) و به اینکه دنیای پیرامون کودک چگونه است و والدین چطور با او رفتار میکنند بستگی دارد. در این زمان واکنشهای والدین و مراقبان در شکلگیری اعتمادبهنفس بسیار مهم و تأثیرگذار است، چراکه آنها میتوانند اعتمادبهنفس مثبت را تسهیل کنند. کودکان از همان اول کودکی خواستار استقلال و در جستجوی راه آزادی هستند و دوست دارند به خود متکی باشند. این نیاز در همه کودکان وجود دارد، حتی در آنها که فوقالعاده ضعیفاند.
از حدود چهارسالگی این تمنا در آنها آشکار میشود، متکی به نفس و مفتخر به آن هستند و به کارهایشان هم با دید اعجاب و تحسین مینگرند. اما این فرایند حتی قبل از این سن شروعشده است زمانی که یک نوزاد یا طفل نو پا به مرحله مهمی از زندگی میرسد، حس کمالی را تجربه میکند که تکیهگاه رشد اعتمادبهنفس در او خواهد بود.
زمانی که کودک پس از تلاشهای پیدرپی و ناموفق، قادر به بردن قاشق به دهان میشود، یک حس توانستن را تجربه میکند؛ مفهوم موفقیت در پی تلاشهای پیدرپی. همچنان که کودک تلاش میکند، شکست میخورد درباره توانمندیهای خود به باورهایی میرسد و در همان زمان، بر اساس تعاملاتش با سایر افراد، در حال شکل دادن افکاری درباره «خودش» میشود.
از حدود پنجسالگی او به خود بیشتر توجه میکند و سعی دارد کمتر تحت تأثیر القائات قرار گیرد. در ششسالگی ممکن است به مادر پیشنهاد کند که اگر خواست بهجایی برود او خانه را نگهداری خواهد کرد و در فاصله سنی چهارتا هفتسالگی اعتمادبهنفس در او مستقر میشود، حالت خود گرایی او سبب میگردد که به کارهای شخصی، فوقالعاده توجه نماید و از دیگران رویگردان شود.
از حدود سنین پس از هفتسالگی اعتمادبهنفس در او ریشهدار شده و حتی کودک را به فرماندهی و امرونهی وامیدارد. میل دارد در امور، دخالت و اظهارنظر کند و برای حل مشکلات شخصاً اقدام نماید. اعتمادبهنفس او همراه با خودنمایی و خودبینی است و میکوشد هر روز از روز قبل تواناتر و کاملتر شود؛ و از وضعی که در آن است و هم از وابستگیهای گوناگونش به پدر و مادر نجات پیدا کند و البته این والدین و مربیان کودکاند که میبایست چنین موجباتی را فراهم سازند. هنگامیکه والدین از این نیازها و مقتضیات سنی کودکشان آگاه باشند و به آنها احترام بگذارند میتوانند اعتمادبهنفس را در کودکان پرورش دهند.
نقش والدین در شکل گیری اعتماد به نفس کودکان
عکسالعمل مناسب والدین در تقویت و ایجاد اعتمادبهنفس کودکان نقش کلیدی دارد و باید تلاش کرد تا در کوچکترین نهاد اجتماعی که همان خانواده است زمینههای لازم و ضروری تقویت اعتمادبهنفس کودکان خود را فراهم کنیم. تمام والدین برای افزایش و تقویت اعتمادبهنفس فرزندشان تلاش میکنند. کودکی را تصور کنید که برای اولین بار تصمیم دارد از یک پارچ آب برای خودش آب بریزد. اولین واکنش پدر و مادرها معمولاً این است: «عزیزم! حواست رو جمع کن آب رو نریزی.» اما به نظرتان این جمله چطور است؟ «آفرین که خودت برای خودت آب میریزی، عزیزم!» در این مطلب روشهایی برای تقویت اعتمادبهنفس کودک پیشنهاد شده است.
- کودک خود را بدون قید و شرط دوست بدارید و به او محبت کنید،از جمله مسائل مهم در پرورش اعتمادبهنفس کودک توجه به این نکته است که او را بدون قید و شرط دوست بداریم. منظور از محبت و دوستی بیقیدوشرط آن است که والدین کودک خود را در هر شرایطی دوست بدارند و این دوست داشتن را بیدریغ به او ابراز کنند. و برای آن اماواگر نیاورند. به طور کلی میتوان گفت که نباید تحت هیچ شرایطی با احساسات و عواطف کودکمان بازی کنیم و آن را خدشهدار کنیم. اگر کودک شما کار اشتباهی انجام میدهد، رفتار اشتباه او را سرزنش کنید نه کل شخصیتش را. گفتن عباراتی مانند پسر بد! دختر بیتربیت! دوستت ندارم! تو را رها میکنم! بدترین تأثیرات را بر روی شخصیت کودک دارد. فرزند شما باید بداند تحت هر شرایط موردعلاقهی شما است و شما حتی اگر به خاطر رفتار اشتباهش از او ناراحت یا عصبانی باشید باز هم او را دوست دارید. وقتی فرزندتان کار غلطی انجام میدهد، برای او توضیح دهید که کارش اشتباه است و دلایل اشتباه بودن آن را نیز توضیح دهید. صبور باشید زیرا ممکن است کودک شما یک اشتباه را چند بار تکرار کند. او در حال شناخت جهان است و قدرت یادگیری و حافظهاش از بزرگسالان کمتر است. بنابراین طبیعی است که شما مجبور شوید یک موضوع را چندین بار برای او توضیح دهید.
- تشویق و تعریف شما از اطفال – تا ۶ سالگی- و پرهیز از محدود کردن آنها، سنگ بنای داشتن فرزندانی با اعتمادبهنفس بالا است.احساس کودکان نسبت به خودشان وابسته به احساسی است که والدین نسبت به آنها دارند. اگر شما به فرزند خود اعتماد کنید و او را به خاطر کارهای درست و خوبش تشویق کنید، او نیز خود را دوست خواهد داشت و به خود اعتماد خواهد کرد.
- استعدادها و تواناییها و پیشرفتهای دیگران را به رخ فرزندان خود نکشید. شاید فکر کنید با تعریف کردن از دیگران میتوانید کودک خود را ترغیب به تلاش بیشتر کنید. اما اینیک تفکر کاملاً اشتباه است. تفاوتهای فردی کودکتان را بشناسید. استعدادهای او را کشف کنید و بهجای ایجاد حس رقابت و حسادت، سعی کنید در او انگیزههای درونی را بیدار کنید. انگیزههایی مثل میل به بهتر شدن، میل به یادگیری و …
- از بیتوجهی به فرزندان خود بپرهیزید؛ طوری رفتار کنید که او احساس کند وجودش باعث گرمی خانواده است. نادیده گرفتن کودک یکی از مصداقهای کودکآزاری ست. کودکانی که مورد بیتوجهی قرار میگیرند، دوست داشتن و دوست داشته شدن را یاد نخواهند گرفت. روش درست ارتباط برقرار کردن و اعتماد کردن را نیز بلد نیستند. این کودکان در نوجوانی و بزرگسالی یا تبدیل میشوند به افرادی سرد و خشن که نمیتوانند کسی را دوست داشته باشند و رنج و درد دیگران برایشان بیاهمیت است و یا تبدیل میشوند به اشخاصی وابسته و بهاصطلاح چسبنده.
- در رفتار نسبت به فرزندان خود، عدالت را رعایت کنید؛اگر یکی از فرزندان شما به خاطر کارهایش مستحق محبت یا رسیدگی بیشتر است، بهگونهای رفتار کنید که دیگر فرزندان علت این توجه و رسیدگی را بدانند.
- نمیتوان با دروغ گفتن فرزند را راستگو تربیت کرد. با اعمال خود رفتار نیک را به او یاد دهید. از کلمات و الفاظ رکیک و زشت هرگز استفاده نکنید. کودکان بیشتر از اینکه نصیحتهای شما را یاد بگیرند از شما الگوبرداری میکنند. بنابراین سعی کنید الگوی خوبی برای آنها باشید.
- هرگز سؤالات فرزندان خود را بیپاسخ نگذارید. پرسش هایفراوان کودکان نشانه کنجکاوی و تیزهوشی آنهاست. اجازه بدهید حس کنجکاوی کودکتان پرورش یابد. با صبر و حوصله به سؤالات او پاسخ دهید. اگر جواب آنها را نمیدانید از او وقت بخواهید و در مورد موضوعات موردعلاقهاش اطلاعات کسب کنید.
- از تحقیر فرزندان خود در بین دوستانش یا اعضای فامیل واقعاً بپرهیزید. تذکرات لازم را بعداً در فضایی محبتآمیز، آرام و بدون سرزنش به او بگویید.
- عقاید فرزندان را نمیتوان با تحقیر، اجبار و … تغییر داد؛سعی کنید اختلافسلیقه فرزندانتان را با خودتان درک کنید و آنها را تحمل نمایید و عقاید انحرافی آنها را با آگاهی دادن اصلاح کنید.
- از اعمال نیک و پسندیده فرزندان خود بسیار یاد کنید. بگذارید فرزندانتان با شنیدن تعریفهای شما احساس خوشآیند حضور در جمع بزرگان را تجربه کند.
- کودکان خود را با عبارتهایی صدا بزنید که موجب خوشحالی و احساس شخصیت در آنها و اطرافیان آنها بشود.
منبع:
مقالهای از سایت دکتر شهرام محمدخانی