مهمانناخوانده در روزمرگیهای خانه
«شادی خوشکار»
یک قصهی خوب لوازم زیادی میخواهد، چیزهایی که ما را به شخصیتها نزدیک کنند و کمک کنند اتفاقات در وجودمان رسوب کند. گاهی توصیف یک نگاه، ساختن فضای یک اتفاق و باخبر شدن از درونیات یک شخصیت میتواند قصه را برایمان رمزگشایی کند. اما اگر هیچکدام از اینها نبود چه؟ اگر قصهای فقط با چند یادداشت روایت شود نویسنده چه چیزهایی برای نوشتن یک قصهی خوب در دست دارد؟ قصههایی که در نامه و ایمیل یا دفترخاطرات اتفاق میافتند هم میتوانند روایت منسجمی از وقایع به دست بدهند. اما داستانی که آلیس کایپرز نوشته لابهلای یادداشتهایی پراکنده و چند خطی، نامنسجم و ساده است که دو نفر روی در یخچال برای هم میگذارند.